نقش ايرانيان در تغيير خلافت اموی
زهير صياميان: شخصيت و نقش ابومسلم خراساني با چگونگي شكل گيري خلافت عباسيان درهم پيچيده شده است و فهم هر يك بدون بررسي دقيق ديگري امكان ناپذير است، چرا كه ابومسلم خراساني رهبري جنبش سياهجامگان را به عهده داشت كه پيروزي آن در خراسان منجر به فتح ايران و عراق و اعلام خلافت عباسيان در كوفه توسط ابوالعباس سفاح و پس از آن شكست امويان در شام و سقوط آنها شد. ابومسلم از چنان جايگاه رفيعي در خلافت عباسيان برخوردار است كه او را «امين آلمحمد» خواندهاند و مامون عباسي او را در سياستمداري همرده با «اسكندر و اردشير» قرار داده است.
با اين همه عاقبت ابومسلم توسط منصور دومين خليفه عباسي و بنيانگذار اصلي خلافت عباسيان به جرم خيانت كشته ميشود و تاريخنگاري رسمي كه زاده عصر عباسي بود از وي چهرهاي منفي به دست ميدهد اما در لابهلاي روايات رسمي ميتوان به صورتي ديگر از وي خصوصا براساس روايات متعدد تاريخ طبري دست يافت.
از ديگر سوي چهره ابومسلم در پيوند با آنچه «جنبشهاي ديني ايراني» ميخوانندش در هالهاي از «غلو» فرو رفته است. از آنجا كه همه اين جنبشها مورد سركوب عباسيان قرار گرفتند باز هم اين ابومسلم است كه شخصيتش غرق در ابهام مضاعف ميشود.
اينها خود زمينهاي ميشود براي نگارش ابومسلمنامهها كه از او اسطورهاي قهرمانانه ميسازند و به اين طريق ابومسلم با تاريخ فرهنگ ايران زمين پيوندي حماسي يافته و به نمادي از فتوت صوفيانه تبديل ميشود و در نتيجه از سوي متشرعان شيعي و سني مورد هجمه قرار ميگيرد و كار به آنجا ميرسد كه در عصر شاه تهماسب صفوي حكم به بريدن زبان هر آنكه مدح ابومسلم ميكند، ميدهند چرا كه فقهاي زمان وي را شيعيكشي ظالم توصيف مينمودند.(1)
به هر روي ارائه چهرهاي نزديك به واقع از ابومسلم خراساني به جز از مسير تحليل جنبش سياهجامگان از آغاز تا انجام ممكن نيست.
گونگی اداره اصفهان در دوران امویان
نویسندگان:
دکتر سیّد اصغر محمودآبادی*
الهه روح اللهی**
چکیده
پس از فروپاشی نظام ساسانی تا روی کار آمدن خلفای عبّاسی، کشور ما دچار یک فترت تقریباً صد و پنجاه ساله شد.
ضعف تاریخ نگاری، یکی دیگر از مشخصه های این دوران است، و کمی منابعی که به شرح و توضیح در این دوره پرداخته اند نیز از دلایل عدم تحقیقات گسترده ی پیرامون این دوره نسبتاً طولانی به شمار می آید. هنوز پرسش های فراوانی از این دوره برجا است که ذهن مورّخان را به خود مشغول می دارد؛ ولی کمبود منابع، همچنان پاسخ این پرسش ها را مسکوت گذاشته است. منابعی که در این زمینه به نگارش درآمده، به زبان عربی است، و می توان نگاه فاتحانه اعراب را در آن به روشنی دید؛ اگرچه نویسندگان آن ها اغلب، ایرانی هستند؛ منابعی چون تاریخ یعقوبی، فتوح البلدان، اخبارالطّوال، مروج الذهب و تاریخ طبری که در قرن 3 و 4ق نوشته شده، و تاریخ الکامل که در قرن 7ق به رشته ی تحریر درآمده، از ارزش والایی برخوردار است.
این مقاله سعی بر آن دارد تا گوشه ای از این تاریخ یک صد و پنجاه ساله را مورد بررسی قرار دهد. این نوشتار، به بررسی وضع اصفهان در دوره ی ساسانی در مقدّمه می پردازد، و به چگونگی فتح اصفهان به دست اعراب در بخش نخست، چگونگی اداره ی آن در دوره ی خلفا در بخش دوم، چگونگی اداره ی آن در دوره ی امویان در بخش سوم، اشاره خواهد داشت. فرجام سخن نیز در باب نتیجه فتح اعراب و مدیریت آن ها خواهد بود.
دولت اموى
نویسنده : عزت الله نوذری
تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت یازدهم )
10 . دولت اموى
با سپرى شدن روزگار خلفاى راشدين ، حكومت به خلفاى بنى اميه (120) رسيد. در اين زمان تغييرات فراوانى در اساس دين مبين اسلام پديدار گشت . مساوات و برادرى و تقوى و پرهيزگارى كه از مقررات اين دين به شمار مى رود در نتيجه ى عصبيت عربى و خودخواهى بنى اميه به كلى از ميان رفت و جاى خود را به ظلم و ستم و شكنجه و آزار و تحقير و توهين نسبت به ملل غير عرب - موالى - داد.
بخصوص با خلافت معاويه بن ابو سفيان دستگاه ساده و بدون پيرايه خلافت اسلامى رنگى ديگر گرفت . بوريا و فرش ساده اى كه عمر در مسجد مدينه روى آن مى نشست و به امور مسلمانان مى پرداخت و على بن ابى طالب (علیه السلام) همچون فقيرترين مردم مى زيست و حتى برادر خويش را از ديگران مستثنى نمى دانست در اين دوران ، تبديل به فرش هاى گرانبها و قصرهاى باشكوه سلطنتى گرديد، نگهبانان ، حاجيان خاص با لباس هاى فاخر و پر نقش و نگار، در دربار او به خدمت گمارده شدند.
خلفاى بنى اميه به تقليد از شاهنشاهان ساسانى و امپراتوران روم شرقى ، در خوراك و پوشاك و آداب و رسوم اجتماعى به تجمل مى پرداختند و براى خود صندلى ها و تخت هاى آبنوس و عاج ساختند. در ظاهرآرايى به حدى اصراف كردند كه حتى از پادشاهان ايران و روم نيز جلو افتادند. (121) خواندمير در كتاب حبيب السير مى نويسد: معاويه چون بخلافت رسيد ملبوس و ماكول تكلف مى نمود و به تجمل و وحشت ملوك مى فرمود، امير المومنين عمر رضى الله عنه ، او را كسراى عرب مى گفت . (122)
حجت الله جودكى
اموىها در شرق، روم و مغرب به فتوحات ادامه دادند. سرزمين مغرب مدت يك قرن ناآرام بود و ميان خوارج، اموىها، عباسيان و كارگزاران ايشان دستبهدست مىشد. با حاكميت اغالبه در افريقيه، از نزاعها كاسته شد و آن سرزمين روبه عمران و آبادانى نهاد. عربهاى مهاجر با بربرها، يعنى ساكنان بومى آن سرزمين، آميختند و به عربهاى افريقايى تبديل شدند و نسل، فرهنگ و زندگى جديدى به وجود آمد كه از اسلام، سنتهاى قبايلى و شرايط منطقهاى متاثر بود.
محمد زينهم محمد عزب كه كتاب «تاريخ مملكة الاغالبه» نوشته ابنوردان را تصحيح كرده، مقدمه و حواشى مفصلى به آن افزوده است. مقاله حاضر ترجمه اين مقدمه است.
یزید بن معاویه
یزیدبن معاویه بن ابی سفیان بن صخربن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف
او در سال 26 هجری در سرزمین شام بدنیاآمد. مادرش میسون بنت بَجدَل کلبی است. میسون زندگی در شهر را دوست نداشت. به همین خاطر به همراه یزید، در بادیه زندگی می کرد و یزید تا سنین جوانی در صحرا می زیست.
همانطور که در زندگی معاویه به آن اشاره کردیم. یزید در زمان معاویه ولیعهد شد. و بعد از مرگ پدر در سال 60 هجری بر تخت سلطنت تکیه زد. یزید فردی خوشگذران و عیّاش بود و شاید به شرابخواری و قماربازی بیشتر علاقه داشت تا به خلافت. معاویه در زمان حیات بسیار کوشید که وجهۀ مثبتی از یزید به نمایش بگذارد. اما اکثر جامعۀ اسلامی و حتی نزدیکان معاویه هم نمی توانستند این مسئله را قبول کنند.
متاسفانه در طول تاریخ و به خصوص در عصر ما برخی سعی می کنند که اعمال و رفتار یزید را توجیه کنند. وحتی او را خلیفۀشرعی مسلمین بدانند[1] .
هشام بن عبدالملک :
هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیة بن عبدشمس ابوالولیداست.
آخرین پسر عبدالملک که بر تخت نشست هشام بود.مادرش امّ هشام دختر هشام بن اسماعیل مخزومی است وی در سال 72 هجری متولد شد و در سال 34 سالگی به خلافت رسید. مورخین او را در ردیف خلفای بزرگ بنی امیّه یعنی معاویه و عبدالملک بن مروان می دانند. چرا که مانند آنها مدت مدیدی حکومت کرد.برخی مورخین او را به صفاتی همچون بخل، حسادت، تندی ،قساوت ، بردباری ،درایت و نظم متصف کرده اند.[1] هشام بن عبدالملک بیش از نوزده سال حکومت کرد و در زمان حکومت او قیام زید بن علی- علیه السّلام - سرکوب شد.امنیت را در حکومت خودش به طور نسبی برقرار و سقوط حکومت اموی را به تأخیر بیندازد.
هشام در تکامل ارتش اسلامی بسیار دقت می کرد وعلاقۀ بسیار زیادی به تنظیم دیوان ها نشان می داد اما به همان اندازه بخیل و حسود بود. در روایات ماجراهای جالبی از بخل او نقل شده است.
ولیدبن عبدالملک
ولیدبن عبدالملک بن مروان بن حکم بن عاص بن امیة بن عبدشمس
ولید در سال 50 هجری(670میلادی) متولد شد. او پسر بزرگ عبدالملک بود ولید در ساختن بناهای زیبا بسیار همّت گماشت و مسجد جامع اموی را در دوران خلافتش بنا کرد و در خلافت او سرزمین های هند، سند، ماوراءالنهر، و اندلس توسط مسلمین فتح شد. معروف است که ولید در تلفظ کلمات عربی بسیار ضعیف بود. حکایتی از ولید نقل شده که مشهور است. می گویند: روزی یک نفر اعرابی نزد او آمد و از داماد خود شکایت کرد. ولید می خواست بپرسد: من ختنُک (به ضم نون) یعنی داماد تو کیست؟ اما به اشتباه گفت«من ختنَک؟» یعنی چه کسی تو را ختنه کرد؟ مرد اعرابی با تعجب جواب داد فلان طبیب مرا ختنه کرده.
ولید بن یزیدبن عبدالملک(ولیددوم)
ولید بن یزید بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیة بن عبدشمس
ولید بن یزید در سال 90 هجری به دنیا آمد.ولید آنقدر در فسق و فجور و عیش و نوش اهتمام ورزید که از پدرش پیشی گرفت.زندگی او قبل از خلافت و بعداز خلافت در مجالس لهو و لعب و میگساری و زن بارگی خلاصه می شد.روایات تاریخی از او اقوال و اعمالی را نقل می کنند که هیچ شکی در کفر والحاد وی باقی نمی گذارند و بی جهت نیست که بسیاری از مورخین او را کافر وزندیق وحتی مانوی معرفی کرده اند.[1]
می گویند زمانی ولید بن یزید این آیه را خواند: وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ
معاویه و سلسه سفیانی
پس از رحلت علی (ع) معاویه خود را به امارت مومنان اعلام کرد و پیش از آن او را فقط امیر خطاب می کردند .
در کوفه شیعیان با حسن بن علی (ع) بیعت کردند و اوبا لشکری که پدرش در روزهای آخر عمر خود فراهم کرده بود به قصد جنگ بیرون آمد ، قیس بن سعد بن عباده را با دوازده هزار نفربه عنوان مقدمه لشکر پیش فرستاد و خود وارد مدائن شد . ا زآن طرف هم معاویه با لشکر خود به نزدیکی موصل فرود امد . روزی درلشکر حسن بن علی (ع) کسی ندا در داد که قیس بن سعد کشته شد ، فرار کنید . به شنید ن این ندا مردم به هم ریختند و جمعی سراپرده حسن (ع) غارت کردند و حتی فرش زیر پا ی او را کشیدند و یکی از شورشیان خنجری برران امام زد . با این وضع مسلم شد که با چنین مردمی به جنگ معاویه و لشکر منظم ومطیع او رفتن روی ندارد . بدین جهت حسن (ع) با معاویه وارد مکاتبه و مذاکره صلح شد و بر ان قرار گرفت که موجود ی بیت المال کوفه را امام حسن بردارد با خراج دارا بگرد و از کار کناره کند ، و نام علی (ع) را هم پیش حسن (ع) به زشتی نبرند و دشنام ندهند . امام حسن (ع) باسایر اهل بیت به مدینه رفتند و معاویه وارد کوفه شد ( 41 هجری ) .
معاویة بن یزید (معاویه دوم )
بعد از مرگ یزید با پسرش معاویة بن یزید در شام بعیت شد. اما معاویة بن یزید کم سن و سال بود و شخصی عجیب می نمود علاوه بر این که منابع تاریخی از او کمتر سخن گفته اند.
علی الجمله او پس از مدتی، امر خلافت را به مسلمین واگذار کرد و در خانه متحصن شد و سه ماه پس از آغاز خلافت مرد.
من حیث المجموع پس از مرگ یزید هرج و مرج در مملکت اسلامی حاکم شد و مدعیان خلافت سر بر افراشتند. نوشته اند که حتی عبیدالله بن زیاد در بصره از مردم بیعت گرفت اما بعد موقعیت را مناسب ندید و به شام فرار کرد.[1]
ارسال اس ام اس انبوه در سایت بولکیج اس.ام اس
مناسب برای کافی نت ها و شرکت ها و....
ثبت نام رایگان روی عکس زیر یا اینجا کلیک کنید
فقط هزینه اس ام اس را پرداخت می کنید
ما 167 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم